سرانگشت

ساخت وبلاگ

تمام میشوی در ادامه. تمام میشوی در این به هم پیچیدن و گیر دادن به خود . خسته میشوی.

چه میخواهی از جان خودت، بیچاره چه گناهی کرده که در درون تو زاده شده. رهاش کن، زندگی آنقدرها هم جدی نیست . خیلی هم مهم نیست. 

تصور کن زلزله دیشب اتفاق افتاده بود و تو هنوز زیر آوار بودی . یا مرده بودی یا ارزوی مرگ میکردی. 

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۸/۲۲ساعت 13:52  توسط ساحل  | 
سرانگشت...
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 15:22

همه چیز دست به دست هم میده تا همیشه حال ادم بدتر بشه . یه وقتهایی بارون که میامد حال میکردم میرفتم قدم میزدم , بلند بلند شعر می خوندم . برف که میامد ذوق بیشتری میکردم برای راه رفتن تو برف لحظه شماری میکردم و خدا خدا که تا عصر بیاد هنوز این برف لعنتی و بتونم برم بیرون. آخر هفته جاده چالوس و تونل کندوان ... چند روز پیش به یکی گفتم اینجا خدا مارو یادش رفته , نه بارون میاد و نه برف . نمیتونستم ن سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : کشیدن, نویسنده : msarangoshta بازدید : 23 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 13:23

دنیای غریبیه ... ساعت 3 تا 4 صبح که تو خیابونها میچرخی کاملا تفاوتها به چشم میان. چون خیابونها خلوت ترن و از اون هرج و مرج همیشگی خبری نیست . ولی یه جا صدای منظم کشیده شدن جاروی رفتگری روی زمین, اونطرف تر  هم حرکت ماشینهای مدل بالایی که گاهی بدون هیچ اعتنایی و با سرعت از کنارت رد میشن خودنمایی میکنه. گاهی هم انقدر سریع رد میشن که احساس میکنی کافیه فقط باد حاصل از شتاب ماشین بهت بخوره تا چند سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : دنیای,غریبیه, نویسنده : msarangoshta بازدید : 16 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 13:23

روزی برای پر کردن یک پرسشنامه کاری از اطرافیانم سوالاتی رو در مورد خودم پرسیدم . علت این بود که تصور میکردم شاید شناختی از تواناییهای من داشته باشند که خب البته نداشتند . ( از اونها گله ای نیست اشتباه محض از خودم بود) . اشتباه اول اینکه تصور کردم سایرین میتونن بر اساس دیده ها و خصوصیاتم اطلاع نسبی از من بدست بیاورند ولی با احترام، احمق تر از این حرفها بودند و اشتباه دوم اینکه مقیاس سنج سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : فراموش,نخواهم, نویسنده : msarangoshta بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 20:02

تمام تقویم های سالهای گذشته را دور ریختم. تمام حال و هوای به جا مانده از گذشته را.  دیگر نه خیال می بافم و نه در رویا سفر میکنم.  گذشته تمام شد, تنها تلی از خاطرات باقی مانده بود که آن را هم دور ریختم، بماند که فقط خاک و خستگی ناشی از به دوش کشیدنش با من ماند و رد و اثری بر چهره ام. دارم سعی میکنم دیگر خاطره بازی نکنم و با حال این روزها در زمان سیر کنم. من که زمان را درک نمیکنم پس رهای سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : خاطره,بازی, نویسنده : msarangoshta بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 20:02

پیری هم عجب داستان عجیبی دارد. چقدر خاطره دارد چقدر غم دارد. پر از روزها و شبهای طولانی، بعضی از شبها انگار هیچ وقت قرار نبود به صبح برسند - چه شبهای بدی -. خدا پدر و مادر کسی که قرص های خواب آور را اختراع کرد بیامرزد، خدمت بزرگی به بشریت کرد. فکرش را بکنید دنیا پر از زامبی های واقعی میشد... کلا قرصها از هر نوعی هم که باشند خوب هستند در لحظه آرامتان میکنند .

+ نوشته شده در  ۱۳۹۶/۰۴/۳۱ساعت 12:19  توسط ساحل  | 
سرانگشت...
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 17:24

شاید این روزها که می آیند و زود زود تمام می شوند هدیه ای باشد برای فراموشی, برای سپری شدن و جاری شدن در خلسه ابدی زمان. همیشه که نباید منتظر بود تا کسی بیاید و تمامیتتان را به گند بکشد و برود. همیشه که نباید منتظر بود تا اتفاق های بد به استقبالمان بیایند . میشود از این مابین زمین و هوا بودن هم لذت ب سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 39 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 16:55

موقع تمام شدن رسیده, درست از نظر زمانی به پایان دنیا رسیده ایم. مطمانم خدا یادش رفته تا دکمه خاموشی روبزنه . خدایا لطفا بیدار شو، اینجا این پایین هر کس داره هر کاری میکنه. قدیما میگفتن تو از اون بالا مارو ببینی حتی وقتهایی که داشتیم دروغ می گفتیم و می شدیم بزرگترین دشمنت.. پس الان کجایی!!. التماست م سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 35 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 16:55

روزی برای پر کردن یک پرسشنامه کاری از اطرافیانم سوالاتی رو در مورد خودم پرسیدم . علت این بود که تصور میکردم شاید شناختی از تواناییهای من داشته باشند که خب البته نداشتند . ( از اونها گله ای نیست اشتباه محض از خودم بود) . اشتباه اول اینکه تصور کردم سایرین میتونن بر اساس دیده ها و خصوصیاتم اطلاع نسبی ا سرانگشت...ادامه مطلب
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 34 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 16:55

روز شمار برای چه!

بدو بدو و هماهنگی و سفارش دسته گل ! ... آمد و تمام شد. باز هم نیست . باز هم رفت . 

سکوتی ابدی و آرامشی جاودانه میخواهم اما باور ندارم تنها راهش نبودن است. شاید هم جرات باورش را ندارم . 

سرانگشت...
ما را در سایت سرانگشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msarangoshta بازدید : 30 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 16:55